2024-03-29T01:13:36Z
https://www.rudakijournal.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3206
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
از بیدل تا امروز؛ مروری بر مکتب پیروان بیدل و تحول سبک در ادبیات فارسی فرارودان
نورعلی
نورزاد
تا زمان اوج سبک هندی در شبهقاره هند و حتی نزدیک به آن روزگار در فرارودان شاعرانی بهسر میبردند که مهمترین سنت و ویژگیهای سبک هندی را در اشعار خود بازتاب میدادند. در تذکرۀ نمونۀ ادبیات تاجیک صدرالدین عینی اسم شاعران زیادی آمده است که در همین روزگار بهسر برده و در اشعارشان شیوههای خاص سبک هندی را بهکار گرفتهاند. در این مقاله برخی از مهمترین این شاعران معرفی شده و ضمن ارائۀ نمونۀ اشعار این شاعران، برخی از ویژگیهای شعری آنها بحث و بررسی شده است. شوکت بخاری از نخستین سخنوران معتبر ورارود است که ویژگیهای سبک هندی را در اشعارش متجلی کرده است. چنانکه از اشعار شوکت پیداست، او تا اوج ظهور صائب و بیدل اشعارش را با آن ویژگیهایی که بعدها به نام «سبک هندی» معروف شد، مزین کرده است. سیدای نسفی از دیگر شاعران معروف دوران رواج سبک هندی در فرارود است. پس از نفوذ اشعار بیدل و صائب در فرارود، مکتب پیروان بیدل در این منطقه عرض هستی کرد و شاعران زیادی را در وسعتآباد خود جمع آورد. از مهمترین این شاعران میتوان به نقیبخان طغرل احراری و ظُفرخان جوهری استروشنی اشاره کرد که در این مقاله برجستهترین ویژگیهای شعری آنها، بهعنوان شاعران پیرو سبک بیدل، تبیین و بررسی شده است. در مرحلۀ جدید تشکّل شعر فارسی در تاجیکستان، پدیدههایی روی کار آمدند که گاه شیوة بیان و اسلوب سبک صائب و بیدل را بهخاطر میآورند. از شاعران پیرو سبک صائب میتوان به لایق شیرعلی و از پیروان سبک بیدل به صدرالدین عینی، استاد گلنظر، فرزانۀ خجندی، سروش و... اشاره کرد.
سبک هندی
مکتب بیدل
فرارودان
2011
03
01
13
31
https://www.rudakijournal.ir/article_22490_2ac2b4a0559550efd3dcd1453446fce5.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
تأثیر کلام سعدی و حافظ در شعر سخنوران فرارود
نورعلی
نورزاد
پیوند حوزۀ ادبی شیراز و تأثیر عظمت اندیشه و تفکر سخنوران این سرزمین بر ادبیات فارسی فرارود از روزگاری نمود پیدا میکند که در این دو منطقه زمینۀ به کمال رسیدن ادبیات فارسی فراهم شده است. نخستین بحث این مقاله، تأثیر سخن سعدی و حافظ در سخنوران همعهد خود در فرارود است. اطلاعات موجود در منابع مختلف نشاندهندۀ پیوند سعدی با سیف فرغانی، و حافظ با کمال خجندی است. البته، روابط ادبی این دو حوزه بعد از ظهور سعدی و حافظ گسترش بیشتری یافت؛ ضمن اینکه جایگاه اندیشه و افکار حافظ در شعر شاعران حوزۀ بخارا تأثیر درخور توجهی گذاشت. شاید علت اصلی کثرت نسخ خطی و چاپ لوحی دیوان حافظ در کتابخانههای فرارود از همین موضوع نشئت گرفته باشد. بیشتر تذکرهنویسان از پیروی شاعر معروف بخارایی همعصر حافظ، ناصر بخارایی، سخن گفتهاند. در سدههای بعد نیز شاعران جداگانۀ بخارایی ناوابسته از نفوذ سبک هندی، مثل عصمت بخارایی، عبدالرحمن مشفقی بخارایی، شوکت بخارایی، میرزاصادق منشی بخارایی، واضح بخارایی، ظفرخان جوهری استروشنی و شمسالدین شاهین کولابی از روش حافظ پیروی و اغلب سرودههای او را استقبال کردند. نگارندۀ مقاله در پایان بررسی تأثیر حوزۀ مکتب ادبی شیراز در تکوین شعر فارسی فرارود، به این نتیجه رسیده است که هرچند ادبیات فارسی در فرارودان از زمان سامانیان در مقام رواج و شکوفایی قرار داشت، ظهور شیخ سعدی و خواجه حافظ در رشد بیشتر ادبیات فرارودان نقش مؤثر داشته است.
سعدی
حافظ
شعر فرارود
2011
03
01
32
53
https://www.rudakijournal.ir/article_22491_c499d424d094e4cc47ab56e7125e512b.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
حوزۀ ادبی سمرقند در سدۀ ۱۶ میلادی
محمدعثمان
فرغانی
سهم اهل علم و ادب و فرهنگ سمرقند در تاریخ تشکّل و ترویج علم و فرهنگ جهان بسیار بزرگ است. هدف این مقاله بیان بعضی ملاحظهها دربارۀ مرکز علمی و ادبی سمرقند در سدۀ شانزده میلادی است. طبق معلومات منابع مختلف در سدۀ شانزدهم در ماوراءالنهر و خراسان پنج حوزۀ ادبی عبارت از هرات، مشهد، بلخ، بخارا و سمرقند وجود داشت که در میان آنها دایرۀ ادبی سمرقند بسیار ممتاز بود. در این دایرۀ ادبی از ابتدا تا میانههای سدۀ شانزدهم، بیش از پنجاه نفر اهل ادب و فضل فعالیت علمی و ادبی داشتند. از معلومات منابع مختلف پیداست که در حوزۀ ادبی سمرقند تا اوایل سدۀ شانزدهم میلادی، ادبیات درباری عموماً وجود نداشت؛ بنابراین در این حوزه، ادبیات دایرههای شهری و صنعتگری قوّت گرفت که نمایندگان برجستۀ آن زینالدین واصفی، دیوانۀ نیشابوری، نادر سمرقندی، حلوایی سمرقندی، عارف سمرقندی و فروغی سمرقندی هستند. نیمۀ دوم سدۀ شانزدهم میلادی، دورۀ مرکزیت یافتن و استوار شدن دولت شیبانی در سمرقند است. طبق آنچه در تذکرۀ مطربی و برخی منابع دیگر آمده است، در این دوره شعرای قصیدهسرا باوجود برخی مساعدتهای حکومتداران، احوال معیشتی و معنوی خوبی نداشتند؛ بنابراین، در این دوره نیز ادبیات دایرههای شهری و صنعتی در حوزۀ ادبی سمرقند رونق و قوّت بیشتری داشت. ازجمله ادیبان برجستۀ این مرکز ادبی در این دوره میتوان به ناظمی میانکانی، فگاری سمرقندی، امینی دهبیدی، افضلی سمرقندی و... اشاره کرد.
حوزۀ ادبی
سمرقند
سدۀ شانزدهم میلادی
2011
03
01
54
73
https://www.rudakijournal.ir/article_22492_22d7c1d1b14b25a0ae556b49f632b8b1.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
سخن هست گنجی که من یافتم
پیوند
گلمرادزاده
هرچند ادبیات و فرهنگ تاجیکی همواره با تحولات و دگرگونیهای بزرگ اجتماعی بوده، هرگز در هیچ مقطع تاریخی قدرت و تواناییاش را ازدست نداده است. سدۀ نوزدهم یکی از دورههای بسیار بااهمیت در تاریخ ادب و فرهنگ تاجیک است. شرایط خاص تاریخی حاکم بر این دوره سبب شده بود که تاجیکستان در شرایط سیاسی و اجتماعی دشواری بهسر برد. در نیمۀ اول عصر نوزدهم ادبیات تاجیک در روند ادبی «دوزبانی» (ازبکی و تاجیکی) قرار داشت. در رهایی از این حالت و برای گسترش ادبیات فارسیزبان جریان روشنگرایی و معارفپروری نقش مهمی ایفا کرد. از نمایندگان مهم این جریان که نقشی انکارناپذیر در روشنگری و بیداری مردم تاجیک داشت، احمد دانش است. یکی از پیروان احمد دانش در اواخر سدۀ نوزدهم که در عمر نهچندان طولانی خود، میراث گرانبهایی به یادگار گذاشت، شمسالدین شاهین است که در این مقاله شرح مختصری از زندگی و آثار او آمده است. شاهین در مکتب بزرگ ادبیات کلاسیک فارسی و تاجیکی به کمال رسیده و مهارت بلند شاعری حاصل کرده است. از این شاعر جوانمرگ غزلیات و قصیده، مسدسات و مخمسات، ترجیعبند و ترکیببند، قطعه، رباعی، و آثاری چون داستان لیلی و مجنون، مثنوی ناتمام تحفۀ دوستان و اثر منثور بدایعالصنایع باقی مانده است که هرکدام از مهارت و قابلیت او شهادت میدهند. جسارت شاهین در تنقید و نکوهش ترتیبات اجتماعی و نظام مملکتداری بهشدت متأثر از احمد دانش است. بررسی آثار شاهین نشان از مقام ویژۀ او در ادبیات تاجیک نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم بهمثابۀ شاعر و نویسندۀ پیشقدم دارد.
ادبیات تاجیک
تحولات اجتماعی
احمد دانش
شمسالدین شاهین
2011
03
01
74
99
https://www.rudakijournal.ir/article_22493_51664d38d494609d81b110e0a94bd538.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
مکنونه؛ آثار و سبک و اسلوب او
عثمان کریماف
زیبا عبدالعزیزآوا
این مقاله با هدف شرح احوال و آثار ماهلرآییم متخلص به مکنونه و نادره، شاعرۀ تاجیک، به نگارش درآمده است. طبق معلومات ارائهشده در منابع مختلف، مکنونه در سال ۱۷۹۱م به دنیا آمده و در سال ۱۸۰۶م با امیر عمرخان، حاکم مرغیلان که بعدها به تخت خانی مینشیند، ازدواج کرده است. هرچند عمرخان زوجههای دیگری نیز اختیار کرده است، اشعار مکنونه حکایت از دلدادگی و عشق و عاشقی میان آنها دارد. بنای دو مدرسه، ساخت کاروانسرا، کتابخانه، مساعدت زندگی اهل علم و ادب و... ازجملۀ کارهای خیری است که مکنونه در طول حیاتش انجام داده است. در منابع ادبی دربارۀ کشته شدن شاعره روایات گوناگون وجود دارد؛ اما آنچه مسلم است، او به دستور امیر نصرالله به قتل رسیده است. درزمینۀ میراث ادبی مکنونه باید گفت که از این شاعره دو دیوان اشعار، یکی به زبان تاجیکی با تخلص «مکنونه» و دیگری به زبان ازبکی با تخلص «نادره» برجای مانده است. دیوان تاجیکی او هماکنون در گنجینۀ دستنویسهای شرقشناسی جمهوری ازبکستان نگهداری میشود که در این مقاله توضیح مختصری دربارۀ ویژگیهای این نسخه ذکر شده است. دیوان ازبکی او نیز باعنوان دیوان نادره در گنجینۀ دستنویسهای همین انستیتو محفوظ است. در اشعار مکنونه از آثار ادیبان کلاسیک فارس و تاجیک تأثیر آثار سعدی، حافظ و بیدل دیده میشود که در این مقاله به بخشی از این اثرپذیری با ذکر نمونههای شعری این شاعرۀ تاجیک اشاره شده است.
مکنونه
شاعرۀ تاجیک
دیوان تاجیکی
دیوان ازبکی
2011
03
01
100
146
https://www.rudakijournal.ir/article_22494_107be806633d22fea0d63007d570b7b3.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
نشانههایی از سبک هندی در شعر حافظ
رستم
وهابنیا
جوهر و مایۀ اصلی سبکی را که به «سبک هندی» معروف شده است، تجرید تشکیل میدهد که درحقیقت بهکار گرفتن تخیل شاعرانه در بیان مطلب است. در روند تحول شعر فارسی، هرقدر شعر برای بیان معانی باریک و مکنونات قلبی بهکار گرفته شده، به همان اندازه نشانههای سبک بیان تجریدی، یعنی سبک هندی، در آن بیشتر شده است. همین نوع اشارات آراسته به تجرید و تشخیص در اشعار حافظ شیرازی فراوان است. در مقالۀ حاضر این ویژگی در اشعار حافظ با ذکر نمونههایی بررسی و با اشعار بیدل مقایسه شده است. نگارنده در بیان اینکه چرا باوجود پیشرو بودن حافظ در بهکارگیری این ویژگی، این سبک به بیدل نسبت داده شده، تکرار این ویژگی و استفادۀ فراوان از آن را در اشعار بیدل دلیل این امر دانسته است؛ البته درعین حال برای حافظ از این نظر که سرگرم عبارهآرایی نبوده و بیتکلف و تصنع این ویژگی را بهکار گرفته، در مقایسه با بیدل امتیاز قائل شده است. در پایان، نگارنده نتیجه گرفته که سبک هندی یا سبک بیدلی حاصل استفادۀ آگاهانه از امکانات ویژۀ زبان فارسی تاجیکی، بهویژه تشخیص اسمهای معنی و تجرید اسمهای مادی است که حاصل از طبیعت و سرشت زبان فارسی است.
سبک هندی
تجرید
حافظ
بیدل
2011
03
01
147
160
https://www.rudakijournal.ir/article_22495_bcb7c23b07ffe564385417cd6b4f694d.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
نگاهی به زمینههای اجتماعی نوپردازی در شعر فارسی ایران و فارسی تاجیکی
عثمان کریماف
مسعود قهاراف
در ادبیات فارسی ایران و فارسی تاجیکی ماوراءالنهر به مناسبتهای ارتباط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی با کشورهای اروپا جریان تازهای شکل گرفت که از نمودهای بارز آن ورود عبارات و ترکیبها و تصاویر تازه در زبان ادبی بهویژه شعر بود. در این مقاله زمینههای اجتماعی این جریان در شعر فارسی ایران و فارسی تاجیکی بررسی شده است. سابقۀ نفوذ کشورهای غربی به ایران و آسیای میانه به دورۀ تیموریان و حتی پیش از آن برمیگردد. در ایران اوج این روابط مربوط به دوران صفویه است. از همین زمان دامنۀ تأثیر این روابط در ادبیات فارسی نیز گسترده میشود. اشعار این دوره سرشار از مضامین تازه و تصاویر نو و ترکیبهای جدید مثل رخ فرنگ، بت فرنگ، می پرتغال و... است. اینگونه اثرگذاری فرهنگ اروپای شرقی در فرهنگ و ادبیات فارسی تاجیکی، در آسیای میانه چندی دیرتر، از نیمۀ دوم سدۀ شانزدهم میلادی، آغاز شد و درپی گسترش روابط تجاری و دیپلماسی با روسیه رونق گرفت. زمینۀ ایجاد تصاویر تازه در ادبیات فارسی تاجیکی نیز بهدنبال همین ارتباط سیاسی، اقتصادی، تجارتی، علمی و فرهنگی میان خانات آسیای میانه و روسیۀ پادشاهی بهوجود آمد. گرایش به این نوآوریها در اشعار شاعرانی چون نادم استروشنی، نازل خجندی، میرزاصدیق فنا و... دیده میشود. این بررسیها حاکی از آن است که در تفکر اجتماعی و فرهنگی و ادبی مردم ایران، مفهوم فرهنگ از میانههای قرن هفدهم تحت تأثیر نفوذ اروپای غربی و جنوبی بوده است. این مفهوم در تفکر اجتماعی و فرهنگی و ادبی مردم اواخر سدۀ هجدهم و اوایل سدة نوزدهم آسیای میانه نیز نشان از تأثیر نفوذ اروپای شرقی دارد. بنابراین، اثرگذاری بیواسطۀ اروپاییان در طرز زندگی مردم ایران از نیمۀ اول سدۀ هفدهم و در طرز زندگی ساکنان آسیای میانه، چندی دیرتر، از نیمۀ دوم سدۀ هجدهم میلادی شروع شده است.
نوپردازی
زمینههای اجتماعی
شعر فارسی ایران
شعر فارسی تاجیکی
2011
03
01
161
214
https://www.rudakijournal.ir/article_22496_f425e94bf6147f09320743ef113ca176.pdf
رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی
رودکی
1390
12
30
ورودی به شکرستان طغرل
میرزا
شکورزاده
واژۀ «شکر» و ترکیبات و اصطلاحات برساخته از آن مثل شکربار، شکرپاره، شکربوره، شکرپلو، شکرپنیر، شکرشکن و... در نثر و نظم فارسی و تاجیکی در موارد مناسب بهکار رفتهاند؛ اما هیچ شاعری بهاندازۀ نقیبخان طغرل احراری از این تعبیرها اینقدر فراوان و آن هم با استادی تمام استفاده نکرده است. در این مقاله انواع این ترکیبها و اصطلاحات و نحوة کاربرد آنها در اشعار این شاعر توانمند بررسی شده است. در بخش دیگری از مقاله نیز نگارنده دربارۀ اندیشههای مختلفی که راجع به شخصیت و آثار نقیبخان طغرل مطرح شده، بحث کرده است. طبق آنچه در منابع گوناگون آمده است، طغرل در سال ۱۸۶۵م در خانوادۀ یکی از دولتمندان ناحیۀ فلغر به دنیا آمد و در سال ۱۹۱۹م در ۵۵ سالگی ازسوی سربازان بلشویک براثر تهمتی بیپایه به قتل رسید. آثار ادبی طغرل صفحۀ تابناکی در تاریخ ادبیات فارسی محسوب میشود. دیوان او در سال ۱۹۱۶م در شهر کاگان به نشر رسید. در میان اشعار طغرل، غزل جایگاه ویژهای دارد. از مطالعۀ غزلیات او میتوان نتیجه گرفت که وی از پیروان سبک بیدل است و در پیروی از این سبک، سلیقۀ خاص خود را دارد. طنز و هجو نیز در آثار او جایگاهی خاص دارد. طنز او حاوی موضوعات اجتماعی است که در قالب غزل و رباعی سروده شده است.
نقیبخان طغرا احراری
شکر
آثار ادبی
غزل
طنز و هجو
2011
03
01
215
232
https://www.rudakijournal.ir/article_22497_ec8a73db2b702f142192462f28c94cb1.pdf