%0 Journal Article %T حمیرا اصفهانی، دخت ایرانی %J رودکی: پژوهش های زبانی و ادبی در آسیای مرکزی %I رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان %Z %A رشتی, معتبر %D 2008 %\ 10/01/2008 %V 9 %N 20 %P 72-75 %! حمیرا اصفهانی، دخت ایرانی %K حمیرا اصفهانی %K زن ایرانی %K سمرقند %K بخارا %R %X در این مقاله، نگارنده به ارائۀ شرح‌ مختصری از زندگی حمیرا اصفهانی، زن بااراده و شرافتمند ایرانی، پرداخته است که در مسیر زندگی توانست تمام اصول و سنن فرهنگی خویش را نگه دارد. در میانه‌های سدۀ نوزدهم میلادی، مجید حمید (پدربزرگ نگارنده) که از اهالی سمرقند و بخارا بوده است، به ایران می‌آید و نمایندگی امیر بخارا را برعهده می‌گیرد. در این زمان میان مجید و پدر حمیرا که در این وقت سفیر بود، روابط دوستی حسنه‌ای برقرار می‌شود و مجید با حمیرا ازدواج می‌کند. پس از ادای سنت‌ها عروس را از اصفهان به بخارا می‌آورند. مجید و حمیرا صاحب سه فرزند (دو پسر و یک دختر به نام ملکه) می‌شوند. تا انقلاب شوروی طبق گفته‌های والدة (نوة مجید) نگارنده، مناسبت‌های خویش و تباری با اصفهان برقرار بود؛ اما انقلاب شوروی سخت‌ترین شکنجه‌ها را بر سر این خاندان آورد. در این هنگام مجید، شوهر حمیرا، به جرم اشراف‌زادگی تیرباران می‌شود. حمیرا با سه طفل، درحالی که از همۀ ثروت خود محروم شده است، با عذابی سنگین فرزندانش را بزرگ می‌کند. در این میان، ملکه عروس خانوادة مولوی خدای‌نظر می‌شود و صاحب دو فرزند، یکی پسر با نام عظام‌الدین و دیگری دختر با نام نگینه (مادر نگارنده)، می‌شود. حمیرا و دخترش، ملکه، در سال‌های 1940-1946م چشم از جهان فرومی‌بندند؛ حتی اجساد آنان با نام «دشمنان خلق» شوروی به خاک سپرده می‌شود. تنها از جمع این یادگاری‌ها والدة نگارنده، نگینه، در قید حیات است. او تمام عمر با یاد مادر و مادربزرگ زندگی کرده و جز حسرت و دریغ چیزی برایش باقی نمانده است. %U https://www.rudakijournal.ir/article_21626_7edf512489cd0cf8617fd3e7a7ddec66.pdf